دوشنبه 24 شهريور 1404 | Monday 15 September 2025

دکتر سجاد واعظی عضو هیات علمی دانشگاه دولتی سیستان و بلوچستان در سوک درگذشت استاد محمدجواد فخرایی، یادداشتی با عنوان " مظلومانه زیست، و غریبانه سر بر خاک نهاد " را منتشر کرد.

به گزارش دیارجنوب، این نوشته پانزده سال پیش  توسط دکتر سجاد واعظی عضو هیات علمی دانشگاه دولتی سیستان و بلوچستان نگاشته شده و به شرح ذیل می باشد:

نماز شام غریبان چو گریه آغازم به مویه های غریبانه قصه پردازم

به یاد یار و دیار آن چنان بگریم زار که از جهان ره و رسم سفر براندازم

من از دیار حبیبم نه از بلاد غریب مهیمنا به رفیقان خود رسان بازم(حافظ).

«در شبی بارانی در واپسین روزهای آبان 1384، پس از گذشت یک سال از انتشار کتاب "دشتستان در گذر تاریخ"، صفحات آن را از نظر می گذراندم. کتابی که در این یک سال بسیار بدان مراجعه کرده ام و از اهالی شریف دشتستان یاد خیر آن را شنفته ام: نگارش جناب آقای "محمد جواد فخرایی"چهره ماندگار سرزمین دشتستان.

دشتستان: سرزمین نخل های باشکوه و رود خانه های جاری که رو به سوی دریای پارس دارند. و آقای فخرایی همچون دریایی است که در زیر آفتاب پر شور و با حرارت دشتستان روز و شب در پی کشف زوایای پوشیده و ناپدیدار تاریخ دشتستان بوده است. والبته او هیچ گاه از این کار خسته و فرسوده نشده و با ایمان به ارزش کار، همه ناملایمات، سختیها و حتی بی مهریها را پشت سر گذاشته است. اینجانب از دوران دبیرستان که توفیق آشنایی با ایشان ( یکی از بهترین معلمانم) را پیدا کردم، همیشه از محضر ایشان و اطلاعات وافرشان در زمینه تاریخ استفاده کرده ام.

yaddasht sook fakhraei 1

نوشتن کتاب "دشتستان در گذر تاریخ"با حجمی بیش از پانصد صفحه، برگ زرینی در زندگی معنوی و علمی ایشان است. تلاش بی وفقه آقای فخرایی در برگزاری همایش توسعه دشتستان در سال 83 و پیگیری های خستگی ناپذیر برای برگزاری کنگره نکوداشت مشاهیر و مفاخر دشتستان همچون میرزا محمد خان برازجانی(غضنفرالسلطنه)،آیت الله شیخ محمد حسین مجاهد برازجانی و دیگر دانشمندان، شعرا و فرهیختگان این دیار، حکایت از صمیمیت و علاقه آتشین او به این سرزمین دارد. و چرا ما این همه تلاش ها را ارج ننهیم. و این پشت کار والا را نستاییم .چه اینکه توسعه و پیشرفت هر منطقه منوط به ارزش گذاری و بزرگداشت اندیشمندان آن دیار است .»

همشهریان و هم استانی های دلبندم، نوشته بالا را پانزده سال پیش نگاشتم و در کتاب قلم اینجا رسید(سال1388) هم دیگرباره منتشر شد. امروز دیگر محمدجواد فخرایی در میان ما نیست تا مراسم نکوداشتی برای او برگزار کنیم. او در شهر خود هم غریب و مظلوم بود، و هنگامی که در آخرین تماس با آن نوشین روان، شنیدم که خانه و کاشانه اش را در برازجان فروخته -کلبه و سرایی که جای جای آن نسیم دل انگیز تاریخ و یاد و خاطره دشتستان است- و می خواهد به شیراز کوچ کند، و به مصداق شعر حافظ:

ما آزموده ایم در این شهر بخت خویش بیرون کشید باید ازین ورطه رخت خویش

، بسیار اندوهگین و دلشکسته شدم. گویا سرنوشت و فرمان آسمان، این بود که فخرالمحققین تاریخ دشتستان، دور از جای باش و زادبوم خود، جهان را بدرود گوید و با پروردگار دیدار کند. و خواست خدا این بود که من هم دور از میهن و خانمان، خبر مرگ استاد را بشنوم. خداوند او را رحمت کند. و می گویم : «ای جان آرام گرفته و اطمینان یافته، خشنود و پسندیده به سوی خدای خویش بازگرد.»

در آخرین شبی که استاد محمدجواد فخرایی، فردایش درگذشت، در رویا وی را زیارت نمودم و ایشان را در خواب دیدم. هنگامی که فردایش خبر وفات استاد را شنیدم، شگفت زده و هرآینه بسیار اندوهگین شدم.

درباره مزار و فرجامگاه استاد، کاش پیکر پاک وی را -که خود اسطوره تاریخ دشتستان بود و کسی بود که سالها با تاریخ زیست و همواره در راه بالابردن زادگاهش کوشید- در نزدیکی و همسایگی یکی از امکنه تاریخی دشتستان به خاک می سپردند؛ همچون جلو کاروانسرای تاریخی برازجان، یا در: هم دیواری آرامگاه میرزا محمد خان برازجانی(غضنفرالسلطنه)، یا: میدان شهدای خلیج فارس که تندیسی از میرزا محمدخان برازجانی نیز به همت چندین ساله آن از دست رفته، آنجا برپا شد، یا کنار جایگاه های باستانی و تاریخی دشتستان؛ همچون آثار باستانی روزگار هخامنشیان و.... اما با اندوه و رنج، به کسی دسترسی نداشتم که دیدگاهم را به وی بگویم. و هرآینه برای این کار بزرگ، اگر خدا بخواهد، در آینده کوشش خواهم نمود.

yaddasht sook fakhraei 1

آن محقق پرتلاش و خستگی ناپذیر در حال نگاشتن آثار باارزش دیگری نیز بودند، که چه بسا ناتمام مانده باشد. از دوستداران تاریخ درخواست می کنم آن یادبودها را نیز چاپ و منتشر نمایند که مصداق باقیات صالحات خواهد بود. نامگذاری خیابان ها و جایگاه هایی در شهرستان دشتستان بنام آن استاد ارجمند، کرداری نیکو و گرامی خواهد بود.

بسیاری از مسوولان و نمایندگان پیشین مجلس و افرادی که از آنها انتظار می رفت، پیامی برای درگذشت آن شادروان نفرستادند. به عنوان یکی از بزرگترین و محبوب ترین شاگردان تاریخ آن زنده یاد، می گویم که محمدجواد فخرایی هیچ نیازی به تسلیت نامه شما نداش
ته و ندارد. تنها امیدوارم فرزندان دشتستان، روزی ایده ها، آرزوها و خواسته های این دوستدار دشتستان را که اکنون در میان ما نیست، استوار کنند.

رفتی و از رفتن تو، قلب آیینه شکسته

کوچه ها در خلوت شب، پنجره ها همه بسته

آسمان خاکستری رنگ، بغض باران در نگاهش

خنجری در سینه دارد، توده ابر سیاهش

بی تو من از نسل بارانم، بارانم، بارانم

چون ابر بهارانم، گریانم، گریانم، گریانم

بی تو من با چشم گریان، سیل غم برد آشیانم...

استان بوشهر

Template Design:Dima Group